امروزه برخی از جریانهای سیاسی بحث می کنند که آیا تبعیت از رهبری جزء موضوعات است یا جزء احکام؟ معلوم است که جزء موضوعات است؛ اما ممکن است تشخیص ما تشخیص دیگری باشد. بحث ما این است یک مجموعه ای که دیده بان است چرا باید تشخیصش با تشخیص رهبر اینقدر فاصله داشته باشد؟ بنابراین بصیرت لازم است که انسان پا به پای رهبری حرکت بکند. عبداللّه بن ابی یعفور از خواص امام صادق علیه السلام است، به حضرت عرض کرد: به خدا قسم! اگر اناری را به دو نیمه تقسیم کنید، آن گاه نصفش را حلال و نصفش را حرام بدانید من بی چون و چرا تسلیم هستم؛ حلال را می خورم و حرام را می اندازم.
اگر بپرسید که ایشان امام معصوم بودند؛ اما ولی فقیه معصوم نیست، پاسخ می دهیم اصلاً تبعیت ناظر بر مصالح اسلامی است یعنی مسائل عمومی، نظم و انضباط و حفظ کیان اسلام، اینجا حاکم است بنابراین بحث عصمت و غیر عصمت در اداره امور جامعه تأثیر ندارد. بله ما از امام معصومی که حاکم باشد محرومیم و چون محرومیم با یک درجه تنزل به نیابت منتقل می شویم. ولی فقیه بر اساس اشرافش بر قرآن و سنت و اجماع به ما فتوا می دهد و ما باید تبعیت بکنیم؛ بنابراین هیچ فرقی بین تبعیت از امام صادق با تبعیت از حضرت روح اللّه رحمة الله و حضرت آیت اللّه خامنه ای وجود ندارد. حضرت امام رحمة الله در اختیارات حکومتی می فرماید فرقی بین معصوم و غیر معصوم نیست.
لطفاً بفرمایید موانع بصیرت چیست؟
برای بصیرت موانعی وجود دارد که اگر آن موانع باشد نمی گذارد انسان خوب ببیند. یکی از آن موانع شخص گرایی است به جای معیار گرایی. اگر انسان به اشخاص اتکا کند و ملاک او برای حق و باطل، اشخاص باشند در مسیر حرکت دچار انحراف می شود. امام صادق علیه السلام می فرماید: »مَنْ دَخَلَ فی هَذَا الدینِ بِالرِّجال أَخْرَجَهُ مِنْهُ الرِّجال کما أدخلوه فیهِ وَ مَنْ دَخَلَ فیهِ بِالکتابِ و السنَّةِ زالَتِ الجبال قَبْلَ أَنْ یزول«، اگر شخص با اتکا به کتاب و سنت یعنی با برهان و بینه و دلیل وارد دین شود کوهها ممکن است متزلزل بشوند، اما او متزلزل نمی شود.
لطفاً بحث شخص گرایی را بیشتر تبیین بفرمایید.
فردی به امام صادق علیه السلام عرض می کند: اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام ولی شما است برایت مهم است یا جد شما است؟ می فرماید که ولایت علی بن ابی طالب بر من از ولادت من از ایشان بهتر و محبوب تر است. ولایت علی علیه السلام بر من فرض و واجب است؛ اما ولادت من از او امتیاز است، این دو با هم قابل مقایسه نیست. در مورد آقای منتظری، اطرافیانش سه دسته شدند. یک دسته بودند که تا روز عزل با ایشان همراه بودند و به محض اینکه ایشان عزل شد بریدند. اینها می گویند ما با ملاک و معیار عمل می کنیم، تا زمانی که حضرت امام و خبرگان تأیید می کردند، ما هم همراهی می کردیم؛ ولی از امروز هم روحاً و هم جسماً قطع کردیم. دسته دوم جسماً قطع کردند؛ اما روحاً همراهی می کنند؛ یعنی هنوز هم یک سری گرایشات ذهنی دارند و نمی توانند خودشان را جدا بکنند، این همان شخص گرایی است و عده ای هم جسماً و روحاً غرق شدند و رفتند. به این افراد شخص گرا می گویند. در ماجرای پس انتخابات هم همین اتفاقات رخ داد. تفاوت سلمان و ابوذر با دیگران در این است که پس از رحلت رسول خداصلی الله وعلیه وآله با وصی او همراه شدند.
یکی دیگر از موانع، فامیل گرایی است. متأسفانه این مانع، بصیرت آدم را کور می کند و نمی گذارد آدم واقعیت را ببیند.
تعلقات حزبی و سیاسی چگونه مانع بصیرت می شود؟
حضرت علی علیه السلام می فرماید: ما با پیامبرصلی الله وعلیه وآله همراه بودیم و معیارمان فقط حق بود و نه وابستگی فامیلی. توجه کردن به این مسائل، بصیرت را کور می کند. در یک روایت دیگری حضرت علی علیه السلام به منذر بن جارود عبدی از کارگزارانش که به انحراف دچار شده بود و به بیت المال خیانت کرده بود می فرماید: »وَ تَصِلُ عَشِیرَتَک بِقَطیعَةِ دِینِک«؛ پیوند با خویشاوندانت را به بهای بریدن از دینت برقرار می کنی. اینکه امام خمینی رحمهم الله می فرماید: »اللّه اللّه فی بیوتِکم« همین است. برخی از خواص پیوند با خویشاوندان را به بهای بریدن از خط ولایت می پردازند. این یکی از موانع بصیرت است. برخی از آدم هایی که گرفتار بی بصیرتی می شوند به خاطر وابستگی حزبی، شخصیتی و فامیلی است.
یکی دیگر از این وابستگی ها، وابستگی به مال و مقام است عشق به مال و ثروت و ریاست و مقام واقعاً انسان را کر و کور می کند و مانع بصیرت انسان می شود.
همچنین خصلت های ناپسند اخلاقی مانند خودبزرگ بینی، تمامیت خواهی و قدرت طلبی از عواملی هستند که جلوی بصیرت را می گیرند.
در هنگام تبلیغات انتخابات دهم ریاست جمهوری وقتی به یکی از افراد گفته شد مقررات این گونه اقتضا می کند وی در جواب گفت: من سابقه انقلابی دارم؛ لطفاً این مسئله را روشن کنید.
این همان غرور کاذب است. خیلی ها سابقه مجاهدت دارند لکن این ارزش باید ادامه داشته باشد. متأسفانه گاهی اوقات این سابقه دار بودن غرور می آورد. در صدر اسلام خیلی از کسانی که گرفتار شدند بر همین اساس بود که ما جنگیدیم، ما تلاش کردیم، ما مبارزه کردیم و... لکن ملاک و حجت در عصر نبوت، پیامبرصلی الله وعلیه وآله و در عصر امامت، امامان معصوم علیه السلام و در عصر غیبت، ولی فقیه است و تبعیت از اینها شاخصه بصیرت است.
به عنوان سخن پایانی، بصیرت در سپاه پاسداران را چگونه ارزیابی می کنید؟
بحمداللّه در طول چند سال اخیر توجیه سیاسی در سطح گسترده ای انجام گرفت و روشنگری و بصیرت افزایی شد. بنده معتقدم باید در تمام صحنه ها با توجه به موضع گیری های ولی فقیه به سمت جلو حرکت کنیم تا دچار انحراف نشویم.
الحمد لله ما رضایت مندی رهبری را هم شاهد هستیم و این حاکی از عمق کار است؛ لذا می بینیم که سپاه نزدیک ترین نهاد به رهبری است.
از اینکه در این گفت وگو حضور یافتید صمیمانه تشکر و قدردانی می شود. امید است به فضل الهی، سپاه پاسداران با تبعیت از فرامین مقام شامخ ولایت و فرماندهی معظم کل قوا با بصیرت برخاسته از ایمان در پاسداری از انقلاب اسلامی موفق و سربلند باشد.
نظرات شما عزیزان: